روزگاریســت در این شــهر غــریــب
بین آدمهایــے کہ زِ تنــهایــے خود مــےترسند
وز پسِ آیــنہ از دیدنِ خود مــےترسند،
من تــــو را پــاک تــرین یافتہ ام!
آن قدر پــاک، کہ اگر آب نبود
من تــــو را " آب " صــدا مــےکردم...!
برچسبها:
آب را گل نکنید...
شاید از دور،علمدار حسین ع
مشک طفلان بر دوش،
زخم و خون بر اندام،
میرسد تا که از این آب روان،
پر کند مشک تهی،
ببرد جرعه ی آبی به حرم.
تا علی اصغر بی شیر رباب،
نفسش تازه شود و
بخوابد آرام.
آب را گل نکنید!
تا که شرمنده نگردد عباس،
تا که پژمرده نگردد گل یاس...
برچسبها:
از صدای گذر آب چنان میفهمی
تندتر از آب روان
عمر گران می گذرد...
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست!
آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست...
برچسبها: