برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:دعا, | 22:3 | نویسنده : مریم |

چه اسفندها...آه

چه اسفندها دود کردیم

برای تو ای روز اردیبهشتی

که گفتند این روزها میرسی

از همین راه...  (قیصر)

                    


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:اسفند,اردیبهشت, | 20:3 | نویسنده : مریم |


جانی کوچولو همراه پدر و مادر و خواهرش سالی، برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ به مزرعه رفتند . مادربزرگ یک تیرکمان به جانی داد که با آن بازی کند . موقع بازی،

جانی اشتباها تیری به اردک دست آموز مادربزرگش زد که به سرش خورد و او را کشت! جانی ترسید و لاشه حیوان را پشت هیزمها پنهان کرد . وقتی سرش را بلند کرد،

فهمید خواهرش همه چیز را دیده است؛ اما به روی خودش نیاورد .


مادربزرگ به سالی گفت: (( در شستن ظرفها کمکم می کنی؟)) ولی سالی گفت : (( مامان بزرگ جانی به من گفته که می خواهد در کارهای آشپزخانه به شما کمک

کند .)) و زیر لبی به جانی گفت : ((اردک یادت هست؟)) جانی ظرفها را شست . پدربزرگ بعدازظهر آنروز گفت :


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:خدا,پنجره, | 19:52 | نویسنده : مریم |

یک لحظه بردبار باش آنزمان پیروز شده ای.(حضرت علی ع)

همه می خواهند بشریت را تغییر دهند اما هیچکس به تغییر دادن خودش نمی اندیشد.

(لئو تولستوی)

سعی کن همیشه با همسایه هایت دوست باشی اما بگذار تا پرچین خانه هایتان پا بر جا باشد.(روث گوتبرگ)

به حقیقت عشق بورز اما خطا را نیز ببخش.(ولتر)

عشق احتیاجی به اثبات ندارد عشق طالب ابراز عشق است.(ژان پل)

به آنکس که حقیقت را می گوید اسبی بدهید برای گریختن به آن احتیاج دارد.(هوامل)

جوانی به دیدگاه شما بستگی دارد نه سال تولدتان.(کارل لاجرفلد)

هیچ گاه درباره ی دیگران آنقدر نمی دانید که بتوانید عادلانه قضاوت کنید.(سیگرید اوندست)

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:حقیقت,عشق, | 13:40 | نویسنده : مریم |

ز هر جا بگذری درد و غم کرببلا باشد

به هر بستان ویران گفتگوی کربلا باشد

زجغدی بلبلی پرسید کای دیوانه ی محزون

بگو با من چرا جای تو در ویرانه ها باشد

برای چیست در دوران گریزانی تو از بستان

مکانت گوشه ی ویران به هر صبح و مسا باشد

ز ویران بگذر و با من بیا در ساحت گلشن

ببین سرو و گل و سنبل در آنجا جابه جا باشد

بگفتا جغد بیدل خاک بر فرق تو ای بلبل

بده انصاف که این شیوه ی مهر و وفا باشد

که من آسوده دل بر شاخ گل در باغ بنشینم

 ولی زینب سر عریان به دور شهرها باشد

من اندر صحن گلشن شادمان باشم ولی لیلا

زمرگ اکبر ناکام در شور و نوا باشد...


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 24 آبان 1392برچسب:جغد ,بلبل, | 10:4 | نویسنده : مریم |


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:دختر,زیبا, | 12:55 | نویسنده : مریم |


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:طراحی, | 12:37 | نویسنده : مریم |

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:طبیعت,منظره, | 12:20 | نویسنده : مریم |

چندیست آسمان دلم وا نمی شود

یک غم نشسته روی دلم پا نمی شود

احساس میکنم که دگر خاطرات تو

کنج خیال خسته ی من جا نمی شود

بعد از همان غروب پر از سنگ لعنتی

اسمی به روی شیشه ی دل  ها نمی شود

روزی درست مثل همین روزهای سرد

گفتی که دستهای تو تنها نمی شود

حالا بیا ببین که چه تنها و خسته ام

بعد از تو هیچ وقت دلم وا نمی شود...

                                                           (سمیه قبادی)


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:احساس,دل, | 22:15 | نویسنده : مریم |

از افتادن دیگران دل خود را شاد مکن زیرا نمی دانی زمانه برای تو چه پیش میاورد   (حضرت علی ع)

تار و پود روح مادر را با مهربانی بافته اند  (امرسون)

ستاره ی بخت هیچ کسی شوم نیست این ما هستیم که آسمان را بد تعبیر میکنیم  (ارنست همینگوی)

علت بدبختی ما اوقاتی ست که صرف تفکر درباره ی خوشبختی میکنیم  (برناردشاو)

عشق یعنی خدا و مرگ به معنای آنست که یک قطره از این عشق به سر چشمه اش باز می گردد  (تولستوی)

هر جا که امکان نفرت هست امکان عشق هم هست فقط کافیست از این میان یکی را انتخاب کرد  (تیلیچ)


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 18 آبان 1392برچسب:خدا,عشق, | 20:45 | نویسنده : مریم |

ماییم غریبان دو چشمان ابوالفضل

دیوانه آن قامت عریان ابوالفضل

دانی چه بود سبقه ی این سینه به زلفش

آزادگی محض به زندان ابوالفضل

ای خونجگران ناله ببارید زدیده

پیکان ستم خورده به چشمان ابوالفضل

دست کرمی نیست دگر بهر کریمی

از لحظه ی افتادن دستان ابوالفضل

طفلان به حرم منتظر جرعه ی آبند

دستان به زمین مشک به دندان ابوالفضل

طفلی ز عطش روی زمین است خدایا

این موی رقیه ست پریشان ابوالفضل

ای مهدی موعود شب عشق و نیازست

بنما کرمی جان تو و جان ابوالفضل...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:ابوالفضل,مشک, | 14:1 | نویسنده : مریم |

ای آب فرات از کجا می آیی

                                        نا صاف ولی چه با صفا می آیی

خود را نرساندی به لب خشک حسین

                                          دیگر ز چه رو به کربلا می آیی...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:محرم,حسین, | 20:52 | نویسنده : مریم |

 دست عشق از دامن دل دور باد        می توان آیا به دل دستور داد

  می توان آیا به دریا حکم کرد              که دلت را یادی از ساحل مباد

  موج را آیا توان فرمود ایست                باد را فرمود باید ایستاد   
   آنکه دستور زبان عشق را                  بی گزاره در نهاد ما نهاد 

   خوب می دانست تیغ تیز را            در کف مستی نمی بایست داد

            

               

گرامی باد یاد و نام شاعر آئینه های ناگهان .

   

یاد و نام شاعر آئینه های ناگهان گرامی باد ...         

                                   


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:قیصر,عشق, | 14:13 | نویسنده : مریم |

شاید آنروز که سهراب نوشت

      تا شقایق هست زندگی باید کرد

          خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

              باید اینجور نوشت هر گلی هم باشی

      چه شقایق چه گل مریم و یاس

                 زندگی اجباریست لاجرم باید زیست...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 6 آبان 1392برچسب:زندگی,شقایق, | 19:21 | نویسنده : مریم |

 

 

(این عکس و  بهار90 از گلهای باغچه مون گرفتم)  

 

                      

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392برچسب:گل,طبیعت, | 19:25 | نویسنده : مریم |

گلدان شکسته کار عکاسی خودمه


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 4 آبان 1392برچسب:رویش,زندگی,بانوی اردیبهشت, | 21:54 | نویسنده : مریم |

.: Weblog Themes By BlackSkin :.