دل

اینجا زمین است

ساعت به وقت انسانیت

خواب است...

عجب موجود سخت جانی ست دل!

هزار بار تنگ میشود

می شکند

می سوزد

می میرد و

باز هم می تپد!....



نظرات شما عزیزان:

محیا
ساعت17:42---14 دی 1392
اینجا زمین است و رسم آدم هایش عجیب...

اینجا گم که میشوی بجای اینکه دنبالت بگردند، فراموشت میکنند...

زیبا بود مریم جان
پاسخ:مرسی محیا جان!تشکر


حمید رضا
ساعت22:26---13 دی 1392
خواهم چو راز پنهان، از من اثر نباشد

تا از نبود و بودم، کس را خبر نباشد

خواهم که آتش افتد، در شهر آشنايي

وز ننگ ِ آشنايان، بر جا اثر نباشد

گوري بده، خدايا! زندان پيکر من

تا از بهانه جويي، دل دربدر نباشد

پايم چو پايه ي رز، يارب شکسته بهتر

تا از حريم خويشم، بيرون گذر نباشد.................................................. ................. درود بر شما و تحسین می کنم نوشته ی زیبایی رو که انتخاب کردید ... دلتون گرم... روزگارتون خوش... موفق باشید و پایدار...
پاسخ:ممنونم از حضور گرمتون و مطلب زیبایی که نوشتین.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 13 دی 1392برچسب:دل,تنگ, | 13:46 | نویسنده : مریم |

.: Weblog Themes By BlackSkin :.